ولایت

 موضوعات مورد بحث که تحت عنوان " ولایت " مطرح می شود :

1-     ولایت به چه معناست ؟ 

2-     چرا انسان باید تحت ولایت قرار بگیرید ؟

3-     چه کسانی می توانند ولایت داشته باشند ؟

4-     ویژگی دوستان و اولیاء خدا

5-     چه کسانی نمی توانند ولایت داشته باشند ؟

6-     مرز ولایت تا کجاست ؟

7-     آثار ولایت پذیری از خدا و اولیا خدا

8-     آثار ولایت پذیری از شیطان و اولیاء شیطان

9-     عوامل ولایت پذیری از اولیاء خدا

10-  عوامل ولایت پذیری از اولیاء شیطان

11-  نشانه ها و علائم ولایت پذیر بودن

12-  ولایت در زمان غیبت امام معصوم (ع) به چه صورت است ؟

13-  انسان های ولایت پذیر در تاریخ

ولایت یعنی چه ؟

      کلمه " ولایت " ، در زبان عربی یک معنی اصلی دارد ومعانی دیگری که از این اصل ریشه گرفته اند.

معنی اصلی کامه " وُلاء " یا " وِلاء " یعنی ؛ در پی یکدیگر قرار گرفتن و پهلوی هم بودن دو چیز؛ بطوری که هیچ چیز این دو را از هم جدا نکند. مثلا گفته می شود " وَ یَلی محمداً علی " یعنی در مجلس محمد نشسته و در کنار او علی قرار دارد . یا از مشتقات این کلمه که در احکام آمده مثل احکام وضوء و نماز که بحث موالات است یعنی پی در پی بودن به طوری که هیچ چیز دیگری میان آنها را از هم جدا نکند مثل ترتیب در وضو گرفتن یا خواندن نماز که ارکان نماز باید پشت سرهم انجام بگیرد.

" ولاء " ، " وَلایت " ، " وِلایت " ، " ولی " ، " مولی " ، " اولی " و امثال این از ماده " ولی " اشتقاق یافته اند و از پر استعمال ترین واژه های قرآنی است که به صورت های مختلفی بکار رفته است . مثلا گفته شده که در 124 مورد به صورت اسم و 112 مورد در قالب فعل در قرآن آمده است .

این کلمه همچنین در مورد قرب و نزدیکی بکار رفته است ، اعم از قرب مکانی و قرب معنوی ، هم در مورد امور مادی و جسمانی ، هم در مورد امور معنوی و مجرد .

" راغب " در کتاب " مفردات القران " راجع به کلمه " وِلایت " می گوید ؛ ولایت به معنای نصرت است و اما "وَلایت" به معنای تصدی و صاحب اختیاری یک کار است و گفته شده معنی هر دو یکی است و حقیقت آن همان تصدی و صاحب اختیاری است .

ولایت دارای مراحلی است :

     یک مرحله ، دوستی بی غل و غش دو نفر انسان است که با هم از صمیم قلب دوست هستند .

مرحله بالاتر از آن که با پیوند خویشاوندی همراه می شود ، علاوه بر رابطه دوستی دو انسان ، نزدیکی و پیوند خونی نیز به آن اضافه می شود ، که این ولایت تبدیل می شود به ولایتی که در فقه مطرح است مثل " ولایت پدر بر فرزند" .

     مرحله بعدی و مرحله بالاتر از آن دو مرحله ، ولایت اجتماعی است یعنی داشتن سرنوشت مشترک در زندگی سیاسی و اقتصادی و نظامی در یک واحد اجتماعی ، چه این واحد قبیله باشد ، چه واحد ملت باشد ، چه واحد جامعه انسانی باشد.

 

چرا انسان باید تحت ولایت قرار بگیرد ؟

     اساسا چون انسان موجودی است پویا و رشد یابنده ، بنابراین نمی تواند متوقف و راکد باشد و روشن است که انسان برای حرکت هدفدار ، باید مسیر مشخص را انتخاب کرده باشد که حرکت در آن مسیر ، یعنی پیروی از آن ، که این پیروی بدون اطاعت و پذیرفتن دستوراتی که راهبران آن راه و و فرماندهان آن مسیر ، صادر می کنند ، تحقق نمی یابد .

     هر انسانی ناگزیر ، پیرو راه و مسلکی است و مطیع کس یا کسانی که او را بدان راه می خوانند و می برند .

انسانهای هوشیار و رستگار ، کسانی هستند که می دانند از که و چرا اطاعت می کنند ولی جاهلان و غافلان ، گاه ندانسته از مسلکی و کسانی پیروی می کنند که آنان را به راه های نادانسته و ناخواسته می کشند ، نه اینکه یکه و رها هستند و از هیچ چیز و هیچکس پیروی نمی کنند .

     بنابراین اصل رهروی و فرمان پذیری برای همه انسانها و در زندگی همه آدمیان ، جاری است و هیچکس نمی تواند بدون رهروی و اطاعت به اهداف و آرمان های خود نائل شود ، عمده آن است که جهت گیری و شاخص های راه ها و رهبران متفاوت است و همین تفاوت است که در روز رستاخیر ، صف های آَدمیان را از هم جدا می سازد.

ادامه دارد..........